کوله بار مدال های ورزشی روی دوش کارتن خواب تحصیلکرده

✔❣ تـــآزِ هـــآیِ جــَــــهــــآن ❣✔

" بـﮧ نـ ـامــ פֿُ ـدایـ ـے ڪـﮧ בَغـבَغــﮧ اَز בَسـ ـت בاבَنــَ ـش رآ نـَבآرَمــ "

با سلام ... ورود شمارا به وبلاگ ✔❣ تـــآزِ هـــآیِ جــَــــهــــآن ❣✔ خوش آمد میگویم ... برای مشاهده کامل مطالب از آرشیو مطالب وبلاگ استفاده کنید.

      

شب شد. نوک کوه ها را که نگاه می کند نگاهش روی انبوه برف هایی که از فرط تلنبار شدن به رنگ لاجورد در آمده اند. لیز می خورد روی شهر سربی بزرگ.

بی رمق و بی انگیزه بار تنش را به مقصد میدان بهمن حمل می کند. این کفش ها فقط ۳ دست چرخیده تا به رسول رسیده خدا رو شکر که اندازه است صاحبان قبلی اش پاگنده بوده اند.

عجب سوزی می وزد از شمال به جنوب این شهر درندشت. باید وضع هوا را از ما بپرسند تا آن اخبارگوهای شسته و رفته که خبر از سرمای مکرر می دهند.

رسول پالتوی مندرسی که به تن دارد را دور خود می پیچد. پالتویی که تار و پودش در حال از هم گیسختن است.

رسول «ها» که کرد بخار دهانش روی هوا شکل قندیل شد.داشت خوابش می گرفت. دیگر این روزها از جوی گردی هم چیزی عایدمان نمی شود مثل اینکه موش های تهران دیگر اجازه نمی دهند کسی در حریماش وارد شود.

چقدر یک لیوان چای داغ مزه می دهد. رسول به جای چای خونابه سرفه دردناک سینه اش را می بلعد. هنوز تا میدان بهمن باید کلی راه را پیاده گز کند.

رسول زیر آواز می زند اما حفره دهان کم دندانش صدای نخراشیده ای می سازد که از کشیده شدن اره آهن بر سطح زبر اشیا بد آهنگ تر است.

دلش هوای تزریق مواد کرده است. یادش آمد آن زمان که جوان بود و رعنا یک بار در کوتی از برف پنجاه متر را لیز خورده و شرط را برد و بعد کلیه هایش تعطیل و زد به مواد تا درد شرط بندی از یادش برود.

وقت "درد" به زمین و زمان بد و بیراه می گفت که تنهایش گذاشته اند. انعکاس شکسته تصویر خود را تا ساعتی بعد در صورت و نفس ۲۰۰ بی خانمان دیگر می بیند که هر شب در گرمخانه دور هم جمع می شوند.

سمفونی حسرت در گرمخانه می پیچد کاش گرمای خانواده را هوس اعتیاد دود نمی کرد... کاش به زندگی پشت و پا نمی زدم....کاش....

تاجر ورشکسته هستم/ خانواده ام نمی دانند در گرمخانه زندگی می کنم

وارد گرمخانه شدیم غذا امشب خورشت قیمه است.پیرمردی که سال ها مکان زندگی اش گرمخانه است می گوید: تاجر بودم، ورشکسته شدم و خانواده ام مرا طرد کردند.

وی با لذت غذا را می خورد می گوید: خدا رو شکر؛ سه فرزند دارم یکی از آنها فوق لیسانس شیمی دارد و دوتای دیگر دبیر هستند.

این پیرمرد ۸۵ ساله ادامه می دهد بچه هایم نمی دانند که من در گرمخانه هستم آنها در شهرستان زندگی می کنند.

زندگیشان را به باد دادم/ کسی سراغی از من نمی گیرد

این پیرمرد می گوید همسرش در دانشگاه شیراز تحصیل کرده و در حال حاضر نیز بازنشسته است و وضعیت مالی خوبی دارد.

این مرد می گوید که تمام زندگی خانواده ام را به باد داده ام شاید دیگر آنها من را نبخشند. من در گوشه ای از این شهر تنها و بی کس زندگی می کنم و آنها هم سراغی از من نمی گیرند.

دوستان میلیاردم ماهی ۵۰ هزار تومان به من کمک می کنند

این پیرمرد معتقد است که دوستان میلیاردی دارند که حداقل ماهی ۵۰ هزار تومان به حسابش واریز می کند؛ خدا را شکر می کند و می گوید با همین پول گذران زندگی می کنم.

وی می گوید تاکنون حتی یک نخ سیگار هم نکشیده ام و از وضعیت گرمخانه راضی هستم. روزها در پارک شطرنج بازی می کنم و شب ها در گرمخانه می خوابم.

معتاد و ۲ زنه است/ فرزندانش آواره خیابان

معتاد و ۲ زنه است، سه فرزندش آواره خیابان ها هستند، شهرستانی است و می گوید که خانواده ای از هم پاچیده دارد.

وی می گوید از زن اولم دو فرزند دارم و از دومی یک بچه دارم.هر دو همسرم به یکباره از من جدا شده و دوباره ازدواج کردند.

می گوید که روزها در قهوه خانه دست فروشی می کند و شب های سرد را در گرمخانه می گذارند.

خودش معتقد است که مواد را ترک کرده اما ظاهرش چیز دیگری می گوید به شدت بدخلق است و می گوید: اگر شب دیر بیام جا به سختی پیدا می کنم.

این مرد ۶۰ ساله می گوید می خواهم عبرت دیگران باشم چرا که در این سن و سال هیچ چیز ندارم؛ همه رهایم کردند و جای برای زندگی ندارم.

این مرد میانسال تنها دلخوشیش دیدن دوستانش در گرمخانه است.

مجبورم کنار بیام/ جای برای خواب ندارم

رضا یکی دیگر ازبی خانمان ها می گوید که خیلی مواقع با کارتن خواب های دیگر درگیر می شوم اما مجبوریم کنار بیایم چرا که جای برای استراحت ندارم.

سیگار می کشم، قرص آرام بخش می خورم اینها را دوست ندارم اما می خورم. زبان شیرین ندارم دیگران دوستم ندارند؛ ۵۷ سال دارم اما انگار ۷۰ سال از عمرم گذشته است. همسرانم من را ترک کرده و بچه هایم نمی خواهند مرا ببینند.

زیر گریه می زند و می گوید که زندگیشان را به باد دادم آنها نیز حوصله نکردند و مرا تنها گذاشتند خیلی به سراغشان رفته ام ولی مرا نپذیرفتند.

تمام صورتش در آتش سوخت/ سنگ کوب کرد و مرد

وی درباره مرگ یکی از دوستان معتادش می گوید: هوا خیلی سرد بود، آتش روشن کردیم و مواد مصرف کردیم؛ گرممان شد، دوستم خوابش برد و به یکباره با صورت به روی آتش افتاد.

وی ادامه می دهد: تمام صورتش سوخت اما باز هم تا صبح در کنار خیابان ماندیم و وقتی صبح بیدار شدم، دیدم که دوستم سنگ کوب کرده و جان خود را از دست داده است.

این کارتن خواب می گوید باز این گرمخانه ها بهتر از گوشه خیابان است. لااقل از سرما تا صبح نمی لرزیم.

مثل آهن ربا به گرمخانه ها چسبیده ام/ بهتر از مسافرخانه است

مثل آهن ربا با این گرمخانه ها چسبیده ام، روزنامه می خوانم، امکاناتش از مسافرخانه های میدان راه آهن بیشتر است. اینها را رضا یکی دیگر از کارتن خواب ها می گوید: به هر حال روزگار را می گذرانم هر چند خوب نیست ولی می گذرد.

این مردم میانسال می گوید که معتاد بوده و در حال حاضر ترک کرده است، تمام مدارک شناسایی ام را بابت مواد داده ام و حالا هیچ مدرک شناسایی ندارم و نمی توانم جایی کار پیدا کنم.

خیابان ها را بالا و پایین می کنم/ شاید پولی کف دستم بگذارند

همه اعضای خانواده ام مرده اند، روزها خیابان ها را بالا و پایین می کنم شاید کسی پیدا شود و پولی کف دستم بگذارد.

وی می گوید که قبلاً جای کار می کرده اما چون مدرک شناسایی نداشته بیرونش کردند.

پدرم ۳ زنه بود/ نمی گویم چرا اینجا هستم

۸ماه است که در گرمخانه ام؛ نمی خواهم بگویم چرا به اینجا آمده ام. تنها زندگی می کنم خواهر و برادر ندارم. پدرم سه همسر اختیار کرد اینها صحبت های یکی دیگر از کارتن خواب هاست.

وی ادامه می دهد: وقتی مادرم مرد فهمیدم که پدرم تمام زندگیش را به نام دو زن دیگرش کرده و آنها نیز چیزی به من ندادند.

یک گونی کاپ و مدال دارم/ برخی مواقع سخنرانی می کنم

از زنم جدا شدم؛ نمی خواهم دلیلش را بگویم. ۶۰ ساله هستم و قهرمان شنا، می خواهید بروید سوابقم را استخراج کنید.

وی ادامه می دهد: یک گونی کاپ و مدال دارم؛ سرخورده شدم صبح ها در پارک به پیرمردها ورزش آموزش می دهم و بعضی روزها نیز برای افراد در بهزیستی سخنرانی می کنم.

پزشکی می خواندم/ از دانشگاه اخراج شد

این مرد می گوید که سال دوم رشته پزشکی بودم که از دانشگاه اخراجم کردم صادقانه بگویم تمام زندگیم را از دست دادم.

یکی دیگر از کارتن خواب ها می گوید که صبح ها باید گرمخانه را ترک کنیم اما روزهایی که هوا سردتر است اجازه می دهند چند ساعت بیشتر بمانیم.

وی می گوید که پدر و مادرم از هم جدا شده اند؛ مادرم ازدواج کرد و پدرم زن گرفت. من هم آواره شدم. مددکاران با خانواده ام تماس گرفتند قرار است دوباره به خانه برگردم. بعد از جداشدن پدر و مادرم چند سالی پیش مادربزرگم زندگی کردم مادربزرگم مرد و از سال ۸۲ در خیابان ها زندگی می کنم.

در چند فیلم سیاهی لشکر بودم/کار پیدا کرده ام


گوشه به گوشه شهر را می شناسم و در هر جایی که می توانستم شبی را به صبح برسانم خوابیده ام؛ چند روزی است در بارفروشی مشغول به کار شده ام خدا را شکر روزی ۱۷ هزار تومان حقوق می گیرم.

حسین می گوید در چند فیلم سیاهی لشکر بودم و روزی ۴ هزار تومان هم گرفته ام.

پول ندارم خانه اجاره کنم/خانواده ام جایشان را عوض کرده اند تا من پیدایشان نکنم

کارتن خواب دیگری که۶۰ سال سن دارد می گوید که به دلیل اختلافات خانوادگی از همسرش جدا شده و ۳ سال و ۷ ماه است که اعتیادش را هم ترک کرده است.

وی در ادامه می گوید که پول ندارم خانه ای اجاره کنم و گرنه خانواده ام را دور هم جمع می کردم.

وی داستان زندگیش را تعریف می کند و می گوید که سه فرزند دارد و به خاطر اعتیاد، همسرم طلاق گرفت.

وی در ادامه می گوید که دلم برای خانواده ام خیلی تنگ شده جایشان را عوض کرده اند تا من پیدایشان نکنم. یکی از دخترانم کامپیوتر خوانده و دیگری حقوق هیچ کس حاضر نیست جای آنها را به من نشان دهند.

وی در ادامه می گوید: در یک شرکت سرایدارم و ۴۰۰ هزار تومان حقوق می گیرد؛ اما با همین حقوق فقط می توانتم ناهار بخورم و کرایه ماشین بدهم.

وی دو دستش را روی صورتش می گذارد و می گوید که به شدت سیگار می کشم؛ اعصاب خردی دارم و زندگیم به سختی می گذرد.

اعتیاد ندارم اما شپش دارم

۵۷ سال سن دارد، خطاطی و نقاشی روی برگ می کند این کارتن خواب معتقد است که شپش دارد اما اعتیاد ندارد.

این بی خانمان با بیان اینکه زن و دو فرزند دارد، ادامه می دهد: دخترانم تحصیل کرده اند از آنها خبری ندارم.

وی اضافه می کند صف های سرویس های بهداشتی در گرمخانه طولانی است یک حمام است و این همه آدم.

نقاشی روی برگ و فروش ۱۰ هزار تومانی آثار

این کارتن خواب روی برگ خطاطی می کند و هر اثرش را ۱۰ هزار تومان می فروشد. در حال کار است، می گوید: این را برای خواهرزاده یکی از کارتن خواب ها انجام می دهم چون پولی ندارد مجانی برایش این کار را انجام می دهم.

وی می گوید اگر جایی به من بدهند می توانم با همین هنری که دارم و نصف هزینه همین گرمخانه را بپردازم.

در ایام پیک زمین را فرش می کنیم و افراد می خوابند

هنگامی که هوا سرد می شود میزان مراجعات به گرمخانه های تهران زیاد می شود، یکی از مددکارن گرمخانه به خبرنگار فارس می گوید: بیشتر کارتن خواب ها خود معرف هستند. افراد پذیرش و بعد تست پزشکی می شوند.

وی در ادامه می گوید به این افراد شام و صبحانه می دهیم و صبح ها باید این مکان را ترک کنند.

وی با بیان اینکه ظرفیت گرمخانه بهمن با ۱۲۰ نفر ظرفیت است، گفت: در ایام پیک زمین را نیز فرش می کنند تا محل استراحت بقیه کارتن خواب ها باشد.

شهرداری فقط کارتن خواب ها را جمع می کند/ بهزیستی باید ساماندهی کند

شهرداری تهران هر ساله اقدام به جمع اوری کارتن خواب و افراد بی سرپناه می کند و باید بهزیستی نیز این افراد را ساماندهی کند که متاسفانه سال هاست بین مسئولان هماهنگی ایجاد نشده و این مشکل همچنان به قوت خودش باقی است.

محمد هادی ایازی معاون اجتماعی شهرداری تهران با تأکید بر این موضوع که شهرداری وظیفه جمع آوری کارتن خواب ها را دارد، گفت: وظیفه ساماندهی این افراد با بهزیستی است.

وی می گوید: با آغاز فصل سرما هر ساله بر شمار خودروهای گشت سازمان رفاه و خدمات اجتماعی شهر تهران اضافه می شود.

معاون اجتماعی شهرداری تهران اضافه می کند: تیم های ویژه رسیدگی به آسیب های اجتماعی نیز در سطح شهرداری های مناطق استقرار یافته و به آسیب هایی که متوجه کارتن خواب ها و متکدیان است، رسیدگی می کنند.

ایازی با اشاره به راه اندازی گرمخانه موقت در سطح مناطقی که بیشتر با پدیده کارتن خوابی مواجه است می گوید: این ظرفیت با توجه به تشدید پدیده کارتن خوابی در فصل سرما ایجاد می شود تا علاوه بر گرمخانه های اصلی سطح شهر، در صورت لزوم مورد استفاده قرار گیرد.

ایذر و هپایت یار بسیاری از کارتن خواب های پایتخت

برخی از کارتن خواب ها افرادی هستند که در اثر شکست های عاطفی یا ابتلا به بیماری روانی، به پایین ترین سطح هرم اجتماعی سقوط کرده و به دوره گردی، خیابان گردی و کارتن خوابی روی آورده اند.

فربد فدایی روانپزشک و عضو هیئت علمی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی در باره پدیده کارتن خوابی می گوید: آنچه تحت عنوان پدیده کارتن خوابی در کشور، از آن نام برده می شود چیزی نیست جز پدیده گسترده تری که پیش از این تحت عنوان افرادی بی خانمان یا ولگرد در سراسر جهان شناخته شده و در ابعاد مختلف پزشکی، جامعه شناختی و قانونی قابل بررسی است.

وی ادامه می دهد: از بعد قانونی افراد بی خانمان به کسانی اطلاق می شوند که به علت شرایط ویژه جسمی یا روانی یا اجتماعی، جایگاه و مسکن ثابت، درآمد و شغل مناسب ندارند حتی از حمایت های اجتماعی و حمایت های خانواده نیز برخوردار نیستند.

وی اضافه می کند:اگرچه تعدادی از کارتن خواب ها را مطرودان جامعه چون معتادانی تشکیل می دهند که به بیماری های عفونی چون ایدز و هپاتیت مبتلا هستند ولی این نکته به خودی خود نمی تواند دلیل موجهی برای بیرون راندن این طیف از زندگی عمومی شهروندی باشد.

به گزارش فارس، پناه دادن به کارتن خواب ها برای نجات جانشان اتفاق خوبی است اما مسئولان باید برای ساماندهی این افراد اقدامات کلیدی انجام دهند. ولی تاکنون دستگاه های متولی در این زمینه اقدامات اساسی انجام نداده اند و داستان این افراد با هر بار سرمای هوا باز خوانی می شود.


 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





[ چهار شنبه 24 / 11 / 1390برچسب:,

] [ 14:15 ] [ VIATOR ]

[ ]

مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ، اس ام اس های عاشقانه